چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه باز زیر آوار غرورش همه وجودت له شده....
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی...
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هات رو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری...
چقدر سخته گل آرزوهات و تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی ولی آروم زیر لب بگی .. گل من باغچه نو مبارک....
هر چند دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
باشکوه تر از کوه دماوند غرورم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
ای عشق ز شوق تو گذر میکنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم
بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم