سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا را در هر نعمتى حقى است ، هر که آن حق از عهده برون کند خدا نعمت را بر او افزون کند و آن که در آن کوتاهى‏روا دارد خود را در خطر از دست شدن نعمت گزارد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :6
کل بازدید :97563
تعداد کل یاداشته ها : 33
103/2/10
11:42 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
رضا صبور[33]
یا رَبْ زِ چه این دِلْ به چِنینْ حالْ فِکََندی این قِسمَتْ و تَقْدیرْ بِدینْ حالْ فِکَندی رسوای جهانم بنمودی و در آخر شور و شرر و نار بدین حال فکندی تا چشم گشودم به جهان ، جز تو ندیدم از دولت تو جز غم هجران نخریدم لبریز بشد دل ز غم عشق تو یا رب بشکست دلم ، از تو صدائی نشنیدم این دل نه سزاوار چنین جور و جفا بود پژمرده شد این دل که پر از مهر و صفا بود آخر چه کنم تا به وصالت برسانی دل را که لبالب ز تو امید وفا بــود یا رب نظری کن به من بــــال شکسته بگشای تو این در که به رویم شده بسته امید به لطف و کرم و مهر تو دارم خواهم به وصـــالت برسم با تن خسته تو برتر برترین و و رحمان و رحیمی بخشنده ترین بنــــده نوازی و کریمی یک جرعه ببخشای به لب تشنه وصلت از بــــاده عشقت که جوادی و عظیمی

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

ازغضنفر می پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون

از غضنفر می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می کنن ؟ میگه : آخه من امتحان کردم….. پیاده خیلی راهه

غضنفر رفت تعلیم رانندگی رفیقش پرسید چطور بود ؟ گفت : خوب بود ولی مربیه خیلی مذهبی بود . هر طرف من می پیچیدم می گفت یا امام رضا یا ابوالفضل

غضنفر میره ماشینشو بیمه کنه، آقاهه بهش میگه ایشااله هیچوقت از بیمه‌تون استفاده نکنید، غضنفر هم میگه ایشااله تو هم از این پوله خیر نبینی

ترکه روزه می گیره 5 دقیقه مونده به اذان روزشو میشکنه می گن چرا اینکارو کردی ؟ می گه خواستم به خدا ثابت کنم که می تونم اما نمی گیرم

آخری نوبت اصفهانیه می شه ، میاد جلوی قبر کلی گریه زاری می کنه ، آخرش هم با بغض میگه : شرمنده ، من صبح وقت نشد برم بانک پول بگیرم . بعد یک چک سی‌هزارتومنی می‌نویسه می اندازه تو قبر ، بیست‌هزارتومن بقیشو برمیدارم

غضنفر بعد از عملیات داشته شهدا رو جمع و توی پلاستیک می کرده بین شهدا یه زخمی بوده که به زحمت میگه من زخمی هستم شهید نشدم غضنفر میگه بیا برو توی پلاستیک شهید شدی بدبخت داغی نمیفهمی

یه صندلی بوده که هرکس روش میشسته و دروغ میگفته بادکنک بالای سرش میترکیده اصفهانیه میشینه میگه مافکر میکنیم آدمای ولخرجی هستیم بادکنک میترکه رشتیه میشینه میگه ما فکر میکنیم که آدمای با غیرتی هستیم بادکنک میترکه غضنفر میشینه میگه ما فکر میکنیم… بادکنک میترکه