سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر از خدا چنانکه باید می ترسیدید، به دانشی بی نادانی دست می یافتید و اگر خدا را چنانکه باید می شناختید، با دعایتان کوهها از میان می رفتند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :6
کل بازدید :97570
تعداد کل یاداشته ها : 33
103/2/10
2:12 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
رضا صبور[33]
یا رَبْ زِ چه این دِلْ به چِنینْ حالْ فِکََندی این قِسمَتْ و تَقْدیرْ بِدینْ حالْ فِکَندی رسوای جهانم بنمودی و در آخر شور و شرر و نار بدین حال فکندی تا چشم گشودم به جهان ، جز تو ندیدم از دولت تو جز غم هجران نخریدم لبریز بشد دل ز غم عشق تو یا رب بشکست دلم ، از تو صدائی نشنیدم این دل نه سزاوار چنین جور و جفا بود پژمرده شد این دل که پر از مهر و صفا بود آخر چه کنم تا به وصالت برسانی دل را که لبالب ز تو امید وفا بــود یا رب نظری کن به من بــــال شکسته بگشای تو این در که به رویم شده بسته امید به لطف و کرم و مهر تو دارم خواهم به وصـــالت برسم با تن خسته تو برتر برترین و و رحمان و رحیمی بخشنده ترین بنــــده نوازی و کریمی یک جرعه ببخشای به لب تشنه وصلت از بــــاده عشقت که جوادی و عظیمی

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

بعضی ها بر این باورند دندانی که خراب شده ترمیم کنند و دوباره مورد استفاده قرار بگیره و برای همین با مقداری ناچیزی پول شروع به پر کردن او مینمایند؛ و مدتی را اینگونه به سر میبرند غافل از اینکه روزیدوباره به درد خواهد آمد؛ که بازهم اشتباه اول را دوباره تجربه میکند و این با مقداری اصولی تربا هزینه بیشتر به دنبال اصب کشی  میروند که چند مدتی هم جواب میگیرند و این بار خوده دندان بخکل میشکند؛ برای مرحله سوم با مراجعه به دندان پزشکی برای در آوردن ریشه های احتمالی که در درون لثه باقی مانده اقدام مینمایند که این کار را در اولین مرحله با هزینه کم می توانستند انجام دهند.

 

به گفته ی قدیمی تر ها :چرا عاقل کند کاری که باز آید پشیمانی


86/8/29::: 1:14 ع
نظر()
  
  

 

نابینا به ماه گفت : دوستت دارم .
ــ ماه گفت : چه طوری ؟ توکه نمی بینی .
ــ
گفت : چون نمی بینمت دوستت دارم .
ــ ماه گفت : چرا ؟
ــ نابینا گفت : اگر می
دیدمت عاشق زیباییت می شدم ولی حالا که

نمی بینمت عاشق خودت هستم

  

                                                              . 
  
  

زندگی خاطره آمدن و رفتن ماست
زندگی راز بزرگیست که جاریست
زندگی یاد غریبی است که در خاطره ها میماند
زندگی فهم ،نفهمیدن است
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است
زندگی شاید آن لبخندی است که دریغش کردیم.

 

                                   خیلی دوست دارم
86/8/15::: 6:5 ع
نظر()
  
  

چندین سال پیش ، دختری نابینا زندگی میکرد که بخاطر نابینا بودن از خویش متنفر بود.
او از همه نفرت داشت الا نامزدش . روزی دختر به پسر گفت که اگر روزی بتواند دنیا را ببیند ، آن روز روز ازدواجشان خواهد بود.تا اینکه سرانجام شانس به او روی آورد و شخصی حاظر شد تا یک جفت چشم به دختر اهدا کند آنگاه بود که تونست همه چیزاز جمله نامزدش را ببیند.پسر شادمانه از دختر پرسید : آیا زمان ازدواج ما فرا رسیده؟ دختر وقتی دید پسر نابینا است ، شوکه شد!
بنابراین در پاسخ گفت : متاسفم ، نمیتونم باهات ازدواج کنم آخه تو نابینائی.
‍‍( پسر در حالی که به پهنای صورتش اشک میریخت ، سرش را پائین انداخت و از کنار تخت دور شد
. بعد رو به دختر کرد و گفت: بسیار خوب،فقط ازت خواهش میکنم ‍‍‍‍‍مراقب چشمان من باشی)

 


  
  

باور کرده بودم عشقتو

توحسرت دقایقی

راهی سفر شدم

باهات به شوق عاشقی

می گفتی واست میمیرم

به خدا نفس نبودی

عشق من یه عشق پاک

به جونم هوس نبودی

این دل عاشق شب و روز

من به چشات دوخته بودم

نیومدی پیشم بمونی

از بی کسی سوخته بودم

من عاشقم یه صادقم

تو پر از نیرنگ و ریا

تحملم حدی داره

غربت و بشکن و بیا

با اینکه بی وفایی و

عشقو انکار میکنی

با اون صدای صمیمیت

منو گرفتار می کنی

چشای تو دریاییه

اما دلت چه کوچیکه

این دل بیچاره من

داره میشه تیکه تیکه  


86/8/1::: 11:25 ص
نظر()
  
  

رضا جون همیشه میگن رفیق به رفیق کلیه میده

تو زخم سرخ قیامی.تو روح سبز قعود        تو راز ماندن عشقی میان عطر سجود


  
  
<      1   2   3      >